نکات تربیتی کودک و نوجوان – ۲

🌻نکات تربیتی کودک و نوجوان _ ۲

 

🔔خود انضباطی

 

انضباط ، یک هنجار و دستورالعمل سیستماتیک برای رسیدن به نظم می باشد که در هر سیستم اجتماعی حیاتی و الزامی است .

کلمه انضباط ، به معنی داشتن دستورالعمل سیستماتیک برای رسیدن به نظم می باشد و معانی چون ؛ نظم داشتن ، آراستگی ، نظم و ترتیب ، پیروی کامل و سامان پذیری دارد .

اگر بخواهیم رفتار کسی را تغییر دهیم و از او فرد دیگری بسازیم ، باید اصلاح رفتار کرده و رفتار او را سامان دهیم . آموزش و آموختن خود انضباطی ، یک روش عالی برای سامان دادن به رفتار ها می باشد .

انضباط داشتن ، به معنی دستور کار یک فرد ، برای دنبال کردن کدهای رفتاری خاص می باشد .

انضباط ، با تمرین و ممارست برای شکل دادن رفتار بوجود می آید و هدف آن ، آموزش کنترلی است .

به طور کلی ، انضباط ، هرگز به معنی تنبیه نیست ، بلکه به معنی افزایش مهارت در خود کنترلی و کار گروهی است که افراد را به سوی کمال و سرافرازی سوق می دهد .

توانایی انجام کار درست ، حتی زمانی که هیچکس مشاهده نمی کند یا اهمیتی به پیامد اشتباه نمی دهد ، خودانضباطی نامیده می شود .

خودانضباطی ، زمانی رخ می دهد که خودآگاهی فرد به وی ابلاغ می کند که کاری را انجام دهد و او از آن سر باز نمی زند .

میزان درونی سازی انضباط در فرد ، یک امر انگیزشی محسوب می شود . وقتی گروهی از ارزش ها ، باورها و هنجارها در فرد درونی می شوند ، اصطلاحا گفته می شود که فرد خود منضبط شده است .

عدم خود انضباطی و تعادل در رابطه ، به تدریج به زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی افراد منتقل می گردد و احتمالا موجب بروز اختلالات جبران ناپذیر در این زمینه ها می شود .

خود انضباطی ، به آموزشی که فرد توسط آن ، خود را برای کامل کردن وظیفه‌ای معین یا سازش با الگوی رفتاری خاص تنظیم می کند مرتبط است .

خودانضباطی زمانی تحقق می یابد که فرد حتی اگر واقعا ترجیح می دهد که کاری باب میل خود انجام دهد ، باز هم طبق الگوی خاص رفتار مورد نظر عمل کند .

خود انضباطی ، داشتن عزم راسخ بیشتر از خواسته ها و امیال است و معمولا مترادف خود کنترلی قرار می گیرد .

خود انضباطی ، زیر مجموعه انگیزش است ، وقتی فرد از استدلالی برای تعیین بهترین راه استفاده می کند که با امیالش مخالف است.

خودانضباطی ، توانایی عمل کردن بدون توجه به سطح هیجانی خود ، می باشد.

فرد خود منضبط ، فردی است که بتواند اعمال خود را مورد قضاوت قرار دهد که چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است و سپس رفتار مناسب را اتخاذ کند .

افراد خود منضبط ، پایبند کنترل های رفتاری درونی هستند .

افرادی که کمبود خود انضباطی دارند نیازمند دیگرانند تا رفتار خود را بر اساس آنها تنظیم و کنترل کنند .

افراد خود منضبط ، از اعمال معینی که ممکن است به خودشان یا دیگران صدمه بزند خودداری می‌کنند .

افراد خود منضبط ، قواعد و ارزش های اجتماعی را درونی می کنند . مثلا چه پلیس یا دوربین باشد یا نباشد ، چراغ قرمز را می ایستند و تا سبز شدن چراغ صبر می کنند .

خود انضباطی ، در بسیاری از زمینه ها ، اعم از خود انضباطی کودک ، خود انضباطی در مدرسه ، خود انضباطی اجتماعی ، خود انضباطی در خانواده ، خود انضباطی سازمانی و …. تعریف شده است .

زمانی ، اعتقاد بر این بود که انضباط باید در محیط پیاده شود و برای پیاده سازی آن همیشه باید کنترل کننده ای وجود داشته باشد .

امروزه ، ما با مفهوم جدیدتری در رابطه با انضباط روبرو می شویم ؛ خود انضباطی ، که نشان دهنده حرکت به سمت درونی شدن قوانین انضباطی و بی نیازی نسبت به کنترل کننده های بیرونی است .

در تربیت و پرورش کودکان ، الان پدر و مادری کارآمد هستند که کودکان خود را طوری بزرگ کنند تا آنها بدون ترس از والدین کاری را انجام دهند و در تنهایی خود آنچنان رفتار کنند که انگار والدین نظاره گر او هستند و استقلال عملکردی را تجربه کنند و درستکاری را با خود منضبط بودن به نمایش بگذارند .

 

🔔خود انضباطی در کودکی

 

وقتی ما به کودکی خود منضبط می گوییم ، معنی اش اینست که کودک می تواند اعمال خود را مورد قضاوت قرار دهد که چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است و سپس رفتار مناسب را انجام دهد .

افرادی که فقدان خود انضباطی دارند ، تا زمانی متناسب عمل می کنند که فرد دیگری در کنار آنها باشد تا به آنها بگوید چگونه رفتار کنند یا آنها را به کاری که انجام می دهند مطمئن کنند .

زمانی که چنین کنترل های بیرونی در محیط حضور نداشته باشند ، ممکن است فردی که خود انضباطی پایینی دارد ، نامتناسب عمل کند .

کودکان کوچکتر خود انضباطی کمتری نسبت به کودکان بزرگتر دارند . کودکان در پیوستاری از سطوح خود انضباطی پیشرفت می کنند . این سطوح را تحت عنوان سطح غیر اخلاقی ، چسبندگی به قوانین ، تعیین هویت و درونی سازی قوانین معرفی می کنند .

 

📣سطح غیر اخلاقی

کودکان با مفاهیم درست و غلط متولد نمی شوند ، آنها غیر اخلاقی هستند ! آنها نمی توانند در باره اعمال خود قضاوت اخلاقی داشته باشند .

📣سطح چسبندگی به قوانین

این سطح ، سطحی ترین خود انضباطی است و زمانی اتفاق می افتد که افراد قوانین را برای دریافت پاداش یا اجتناب از تنبیه اجرا می کنند .

📣سطح تعیین هویت

تعیین هویت ، یکی از درجات بالاتر خود انضباطی است و زمانی اتفاق می افتد که کودک ، قوانین را برای این اجرا می کند که شبیه شخصی باشد که به توجه او احتیاج دارد .

📣سطح درونی سازی قوانین

درونی سازی ، پیشرفته ترین سطح خود انضباطی است .زمانی که افراد قوانین معینی را به عنوان انشعابات منطقی باورها و ارزش های فردی اجرا می کنند ، ما می گوییم آنها این قوانین را درونی سازی کرده اند .

 

📣آیا همه مردم ، همه قوانین را درونی سازی می کنند ؟

 

پاسخ این سوال منفی است . در واقع تعداد بسیار کمی از مردم ، هرگز از سطح غیر اخلاقی به سطح تکاملی نمی رسند . این اشخاص را افراد جامعه ستیز می دانیم.

راه حل مناسب در باره کنترل این اختلال در کودکی ، آموزش قضاوت و استدلال منطقی به کودک است .

خوشبختانه اکثر مردم رفتارهای درونی شده را در هر موردی نشان می دهند . در واقع هیچ چیز در خود انضباطی ، به قدرتمندی نمادهای درونی شده اخلاقی نیست .

وقتی فرد به بزرگسالی می رسد ، باز هم ممکن است در موقعیت های خاصی ،رفتار وابسته به سطح چسبندگی یا هویت یابی از خود نشان بدهد . مثلا بسیاری از افراد را دیده‌ایم که در مترو یا اتوبوس کارت نمی زنند ، ولی در یک موقعیت دیگر ، لباسهای مناسب می پوشند و رفتاری متشخصانه دارند . اما گاهی برای اینکه موقعیت به نفعشان تمام شود ، فریبکاری می کنند .

بنابراین در بزرگسالی هم بعضی از مردم بسیاری از قوانین را بر اساس پاداش و تنبیه و یا جلب توجه و تحسین دیگران رعایت می کنند ، بسیاری از مردم هم خود منضبط می شوند

به دلیل اینکه خود انضباطی یک هدف عالی است ، این مهم است که بپرسیم چرا در خود انضباطی تفاوت های فردی وجود دارد؟ عوامل تحولی هستند که می توانند پاسخگوی این پرسش باشند .

 

📣خود انضباطی در دوران کودکی چگونه آموخته می شود.؟

 

کودکان قوانین اجتماعی را از بزرگسالان ، بوسیله آموزش مستقیم ، مشاهده ، تقویت ، تنبیه و اسناد یاد می گیرند .

پیش دبستانی ها ، بطور عمده به خانواده و دیگر بزرگسالانی که با آنها روابط مثبت دارند ، پاسخ می دهند .

کودکان مدارس راهنمایی هم توسط همسالان و همتایان خود تحت تاثیر قرار می گیرند .

 

📣آموزش بزرگسالان شامل نکات زیر است ؛

 

گفتن به کودک که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است .

تاکید بر رفتارهای معین

توصیه به کودک در باره اینکه چگونه استانداردها را تنظیم کند .

جهت دهی دوباره رفتار کودک

ارائه اطلاعات به کودک در باره اینکه چگونه اعمال آنها بر روی خودشان و دیگران تاثیر می گذارد .

ارائه اطلاعات به کودک در باره اینکه رفتار وی از نظر دیگران چگونه دیده می شود .

آموزش های کلامی درست و مناسب ، نزدیک ترین و سریع ترین روش برای اینست که کودکان بدانند چه چیز مناسب یا نامناسب است ، تا رفتار خود را مطابق آن تغییر بدهند .

 

📣خود انضباطی کودک با مدل سازی

 

کودکان اکثر چیزهایی را که می بینند ، تقلید می کنند . مدل سازی زمانی که رفتار مدل برای کودکان واضح باشد ، بسیار موثرتر است. یعنی کودکان مدلی را که با آن در تعامل هستند ، بهتر الگوبرداری می کنند .

تعامل ، به آنها کمک می کند که جزئیات مهم را تشخیص بدهند . بنابر این ، بهترین حالت این است که توجه کودک را به کاری که می خواهیم از آن مدل سازی شود ، جلب کنیم .

مثلا خیلی مهم است که بگوییم : ” ببین من جوجه ها را خیلی آرام نوازش می کنم که به آنها صدمه نزنم یا آنها را نترسانم . “

بیاناتی مثل متن زیر ، کودکان را در تشخیص کوشش یک فرد برای به تاخیر انداختن لذت کمک می کند : ” محمد واقعا می خواهد از آن کتاب قصه استفاده کند ، ولی او تصمیم گرفته که صبر کند تا زمانی که زهرا کارش با آن تمام شود و سپس او از آن استفاده کند . “

وقتی کودک مدلی را تماشا می کند که دارد رفتاری را به تاخیر می اندازد ، بهتر می تواند آن را به تاخیر بیاندازد .

ولی متاسفانه ، مدل سازی نه تنها فعالیت های مثبت را برجسته می کند ، بلکه کودکان بوسیله آن می توانند مدل های منفی را که مشاهده می کنند را نیز یاد بگیرند .

 

🔔خود انضباطی کودک با پاداش و تنبیه

 

بزرگسالان رفتارهای مطلوب را تشویق و رفتارهای نامطلوب را تنبیه می کنند .

در واقع تشویق ، نوعی پیامد رفتار است که احتمال تکرار آن را در موقعیت های مشابه افزایش می دهد .

تنبیه پیامدی است که احتمال تکرار بک رفتار را کاهش می دهد .

مهم است که کودکان تشویق و تنبیه را به عنوان نتیجه رفتار خود تجربه کنند . در این صورت ، این دو مولفه نقش مهمی در پرورش خود انضباطی کودک ایفا می کند .

 

🔔خود انضباطی کودک با اسناد

 

اسناد ، یک راهبرد کلامی برای بزرگسالان است که بر چگونگی تفکر کودکان نسبت به رفتار خودشان تاثیر می گذارد .

زمانی که بزرگسال به کودک می گوید ؛ ” تو صبور هستی ” ، اتفاقی که می افتد اینست که رفتار کودک به سمت پاسخ تغییر می کند و او صبورتر می شود . از طرفی وقتی که بزرگسال به کودک می گوید که ناشکیبا یا بی مسئولیت است ، کودک این شاخص ها را شدیدتر نشان می دهد .

📣بنابر این نگرش و کلام بزرگسالان در ایجاد تصویر شخصیتی برای کودکان ، بازخورد مهمی دارد و موجب زمینه ای می شود که در آن باور می کنند که توانایی نشان دادن رفتارهای قابل قبول اجتماعی را دارند .

 

🔔سبک های فرزند پروری و شکل گیری خود انضباطی

 

🔴سه سبک فرزند پروری ؛

 

سبک فرزند پروری مستبدانه

سبک فرزند پروری آسان گیر

سبک فرزند پروری مقتدرانه

 

📣سبک فرزند پروری مستبدانه

 

والدین مستبد ، همه انرژی خود را بر روی نمادهای مربوط به اجتماعی شدن می گذراند . برای دستیابی به استانداردهای بالای اجتماعی ، قوانین حساسی دارند و به کودک فشار می آورند تا از آنها پیروی کند .

آنها فیلسوف هایی هستند که می گویند : ” این کار را انجام بده ، چون من گفتم ! “

بازنمایی و استدلال در تربیت آنها وجود ندارد . قوانینی که شکسته می شوند ، با غضب ، سرزنش ، احساس شرم و تنبیه فیزیکی همراه خواهند بود .

والدین مستبد ، سرد و بی حمایت هستند و در ارتباط با کودک ، فاصله ارتباطی دارند . کودکان آنها را همچون سرپرست های خشنی می بینند که متمرکز شده اند تا اشتباهی از آنها بگیرند . این روش ، کودکان را برای تشخیص درست از نادرست ، به بزرگسالان وابسته می کند .

در این سبک فرزند پروری ، کودکان قوانین را به دلیل ترس یا اطاعت کورکورانه اجرا می کنند و فاقد حس همدلی یا توجه به دیگران می شوند.

این حالت ، توانایی آنها را در رشد استدلال و حساسیت های هیجانی لازم برای درونی سازی قوانین از بین می برد.

در شرایط مستبدانه ، کودکان قوانین را در سطح چسبندگی اجرا می کنند و تا این حد رشد می کنند .

کودکانی که رشد اولیه خود را با والدین مستبد گذرانده اند ، غیر دوستانه ، نا خوشحال ، بی میل و بدگمان هستند . آنها تمایل دارند دست نایافتنی باشند ، از همتایانشان دوری کنند و هیجانات فزاینده نامنطبق مثل رفتارهای حرکتی تکانشی را به نمایش در آورند.

 

📣سبک فرزند پروری آسان گیر

 

والدین آسان گیر ، تاکید بر ایجاد رفاه و روابط حمایتی دارند .

در خانواده‌ای که توسط والدین آسان گیر اداره می شود ، کودکان با گرمی و احساس پذیرفته می‌شوند . چنین بزرگسالانی خودشان را همچون پناهی برای کودک می بینند ، اما برای شکل دهی به رفتار کودک مسئولانه عمل نمی کنند . آنها طیف وسیعی از رفتارهای کودک را با عدم توجه به چگونگی رسیدن به تکامل می پذیرند .

والدین آسان گیر ، آموزش کمی در باره رفتار به کودک می دهند . آنها از خطاهای قابل توجه کودک صرف نظر میکنند ، درخواست های کمی از کودک دارند و بندرت به کودکان فرصتی برای مسئولیت پذیری می دهند .

والدین آسان گیر ، در موقعیت هایی که رفتار کاملا نامنطبقی از کودک سر می زند ، از تکنیک مشهور دوست داشتن یا نداشتن استفاده می کنند : ” من بچه ای که به دیگران صدمه می زند رو دوست ندارم ! “

متاسفانه کودکانی که با این سبک رشد می کنند ، علائم اندکی از خود انضباطی را نشان می دهند ، همچنین ، نشانه های ضعیفی از تشخیص رفتارهای درست و نامناسب اجتماعی دارند . آنها در رشد راهبرد اجتماعی شکست می خورند .

علاوه بر این ، بدلیل اینکه در ذهن آنها اثر روابط تبیین نشده است ، احساس همدلی نیز در آنها رشد نمی یابد .رفتارهایشان اغلب به سن رسش آنها نمی خورد و عقب تر به نظر می رسند .

این کودکان ، فاقد توجه اند و توسط همسالان و بزرگسالان پذیرفته نمی شوند . چنین شکست هایی ، موجب می شود کودک اضطراب داشته باشد و نارسیده و ناخوشحال به نظر برسد.

در نوجوانی ، این سبک فرزند پروری به تدریج همراه با تخلف و عملکرد ضعیف تحصیلی خواهد بود .

چنین کودکانی ، پایین ترین سطح استقلال و خود انضباطی را نسبت به سایر سبک های تربیتی نشان می دهند .

 

📣سبک فرزند پروری مقتدرانه

 

والدین مقتدر ، نگرش های مثبت استبداد و آسان گیری را با هم ترکیب می کنند ، در حالی که از نکات منفی این دو سبک اجتناب می کنند .

آنها به نیازهای فرزندان خود با گرمی و توجه پاسخ می دهد و استانداردها و انتظارات واضح و با ثباتی دارند .

 والدین مقتدر ، در راهبردهایی که والدین مستبد و آسان گیر در استفاده از آنها شکست می خورند ، پایداری نشان می دهند . به این طریق آنها هم رفاه و هم تربیت را همراه با رابطه حمایت کننده نشان می دهند .

📣کمک افراد خبره ای که سبک مقتدرانه را نمایش می دهند ، دوستانه و موثر است .

والدین مقتدر ، به کودک ، با دادن مسئولیت های مناسب و اطلاعات کافی ، احساس اهمیت می دهند . آنها به کودک ، برای تحقق نیازها از راه های قابل قبول اجتماعی ، مهارت های اجتماعی یاد می دهند .

والدین مقتدر ، استانداردهای بالایی برای کودک و رفتارش می گذارند ، اما برای تطبیق کودک با این استانداردها ، برایش ادوات و لوازمی فراهم می کنند . بازنمایی ، استدلال ، توصیه و دیگر روش ها برای کمک به کودک برای رسیدن به انتظارات بالا ، از این جمله اند .

سبک مقتدرانه ، یکی از توانمندترین سبک ها برای رشد خود انضباطی در کودکان است . کودکان می دانند که از آنها چه انتظاری می رود و چگونه باید انجام شود . علاوه بر این ، آنها نسبت به نیازهای دیگران حساس تر می شوند ، خوشحالند ، مشارکت می کنند ، خلق ثابت دارند و از نظر اجتماعی مسئولیت پذیرند .

📣کودکانی که بزرگسالان شان در زندگی داری سبک مقتدرانه فرزند پروری هستند ، از نوع تربیت مقتدرانه بسیار بهره مند می شوند و سریعتر رشد می کنند .

 

🔔خود انضباطی در نوجوانی

 

📣نوجوانی با طغیان رویدادهای زیستی آغاز شده و به بلوغ و رسش جنسی می انجامد .

نوجوانی ، توانایی تفکر انتزاعی را به همراه دارد که زمینه جدیدی را برای یادگیری آماده می سازد . نوجوانان می توانند اصول علمی دشوار را درک کنند ، با مسائل اجتماعی سیاسی دست و پنجه نرم کنند ، به معنی نهفته شعر یا داستان پی ببرند و به صورت کاملا انعطاف پذیر و خلاق ، زبان را به کار گیرند .

در پایان دوره کودکی ، کودکان متوجه می شوند که اعمالی هم وجود دارند که می توانند موجب صدمه روانی ، احساسی یا اجتماعی به دیگران بشوند . مثل فاش کردن راز دیگران یا از بین رفت اعتماد بین فردی .

در دوران نوجوانی ، افراد می توانند از استدلال استقرایی در هنگام فکر کردن به قوانین استفاده کنند . آنها نه تنها در مورد فکر کردن به خیر و شر بسیار انتزاعی فکر می کنند ، بلکه می توانند دیدگاه دیگران را مورد توجه قرار دهند و عواقب آن را نیز در نظر بگیرند .

📣در تفکر انتزاعی و استدلال استقرایی ، نوجوانان از این موضوع آگاه می شوند که کلمات بدون فکر ، ممکن است بدون توجه ، احساس شخص دیگری را جریحه دار کنند . همچنین آنها پیامدهای طولانی مدت اعمال و رفتار را درک می کنند . نوجوانان ، در این زمان اعتماد بین فردی را ارزش گذاری می کنند و نیاز به هماهنگی با جامعه در آنان افزایش می یابد .


📣تعیین هویت در نوجوانی

 

برای یک کودک پنج ساله ، بازی با پدر ، موجب شکل گیری سطح هویت یابی می شود . کودک ، گرمی پدر را هویت یابی می کند . وقایعی که گرمی والدین را به کودک منتقل می کنند ، هویت یابی کودک را پایه ریزی می نمایند بدین ترتیب سادگی ، واقعیت شخصیت و دیدگاههای کودک ، شبیه پدر می شوند .

بسیاری تحقیقات ، دیدگاه هویت یابی متصل به عشق و علاقه والدین را نشان می دهند و این قابل پیش بینی است که خود انضباطی بر پایه عشق پدری ، بسیار پیشرفته تر از خود انضباطی همراه با اضطراب و نبود عشق به پدر است . زیرا در حالت دوم ،خود انضباطی افراد در سطح چسبندگی به قوانین می ماند و رشد نمی کند .

بسیاری از محققین معتقدند که نوجوانان ، برای الگوبرداری از برخی از رفتارهای والدین ( مانند مهارتهای تعمیر وسایل ، هنرهای اجتماعی ، احساس ، قدرت و ….. ) ” انگیزه ” پیدا می کنند . اما در دیگر ارزشها و استانداردهای اخلاقی ، ساختار اخلاقی آنان ناشناخته می ماند . این یعنی آنان همه قوانین و ارزش های خود را از طریق هویت یابی و عشق به والدین کسب نمی کنند .

📣بسیاری از نوجوانان ، خود را به خاطر حس های درونی و نه به خاطر ترس از پیامد بیرونی کنترل می کنند . که در اینجا رشد گسترده تر خود انضباطی ، گسترده تر از هویت یابی ، یعنی درونی سازی قوانین در نوجوانی دیده می شود .

در بسیاری از موارد ، هویت یابی که نوجوان با معلم یا دوست خود شکل داده ، قوی تر از هویت یابی است که با والدینش شکل می دهد . این حالت معمولا زمانی دیده می شود که مدل های رفتاری والدین ، مخالف با هنجارهای جامعه باشند . در این حالت این امکان وجود دارد که هویت یابی نوجوان بسیار با مدل رفتاری والدینش مخالف باشد .

خودانضباطی که نوجوان از پدر می آموزد ، مثل خود انضباطی که از مادر می آموزد ،همراه با احساس گناه است . ولی احساس گناهی که از پدر آموخته می شود با کنترل درونی بیشتری همراه است .

علاوه بر اهمیت وجود پدر در آموزش خود انضباطی ، به نظر می رسد مادر ، بیشتر به تعاملات اجتماعی در رابطه با گناه اهمیت می دهد ، اما پدر ، به اهمیت ثبات استانداردهای اخلاقی توجه دارند .

📣در نتیجه ، خود انضباطی توسط مادر با احساس گناه اجتماعی و توسط پدر با کنترل استانداردهای اخلاقی شکل می گیرد.

 

📣درونی سازی قوانین و تثبیت آن در نوجوانی

 

بسیاری از نوجوانان ، هنگام روبرو شدن با مشکل در خانواده یا مدرسه و همچنین در محیط های دوستی ، مشکل را به عدم توانایی خود نسبت می دهند و این اسناد شکست به یک عامل ثابت درونی ، انگیزه و تلاش های بعدی آنها را محدود می کند .

نوجوانانی که قوانین و ارزشهای انسانی را به درستی درون سازی کرده اند ، توانایی و قابلیت را به خود نسبت می دهند و بنابراین پیامدهای رفتار خود را به راحتی می پذیرند و تحت کنترل دارند . آنها برای اعمال و رفتار خود مسئولیت قبول می کنند و فعالانه و آگاهانه می کوشند تا محیط خود را به شکل مثبت دست کاری کنند .

افراد با درونی سازی ارزش های درست ، از نظر اسنادی موفقیت خود را نتیجه تلاش و کوشش خود می دانند و به سبب کوشش و امید به موفق شدن ، بیشتر از دیگران تقویت مثبت دریافت می کنند و بیشتر از راهبردهای منطقی استفاده می کنند .

📣هنگامی که یک تکلیف به نوجوان ارائه می شود ، افراد خود منضبط به وسیله تنظیم و بکار بردن دانسته های قبلی ، در نظر گرفتن راهبردها ، طراحی نقشه و در نظر گرفتن طرح های هماهنگ برای برخورد با مشکل ( که همه نشانه های درونی سازی هستند ) رفتارشان را اداره و کنترل می کنند و به عبارتی به طور فعالانه از راهبردها استفاده می کنند و در نتیجه خود منضبط تر عمل می کنند .

اسناد ( یعنی رفتاری که فرد می کند و بر اساس نتیجه آن یک نتیجه گیری مثبت یا منفی در ذهنش شکل می گیرد و یک اصل یا قانون و یک باور در مورد خودش ، در رفتارهای بعدی او می شود ) ، یکی از موضوعات مهم در خود انضباطی است .

نوجوانان با اسنادهای بیرونی ، پیامدهای رفتار خود را به مسائل بیرونی و نه به مسئولیت شخصی نسبت می دهند ، همانطور که فرد در سطح چسبندگی به قوانین ( در مطالب قبلی توضیح داده شده است ) ، برای رفتار خود منتظر پاداش یا اجتناب از تنبیه است .

این افراد حتی شکست های خود را به عوامل با ثباتی مانند فقدان توانایی ، یا نبود کنترل بیرونی نسبت می دهند و به جای تغییر و اصلاح روش ها و راهبردهای خود ، دست از تلاش بر می دارند . این مسئله احتمال شکست های بعدی آنها را بالا می برد ( به دلیل اسناد ایجاد شده ) .

📣در حالیکه نوجوانان با اسنادهای درونی ، پیامدهای رفتارهای خود را به خود مرتبط می دانند . آنها شکست های خود را نیز به عوامل بی ثباتی مثل فقدان تلاش نسبت می دهند و به جای تمرکز بر شکست ، روی تغییر و اصلاح راهبردهای یادگیری متمرکز می شوند .

📣خود را مسئول دانستن و نگرش سالم نسبت به پیامدهای رفتار ، می تواند احتمال پیشرفت های آنها را بالا ببرد .