موارد موفق هیپنوتراپی
۱ ) درمان لکنت زبان
در تاریخ ۳۱/۴/۹۰ جوانی ۲۶ ساله را در بیمارستان ویزیت کردم . نگرانی در چهره بیمار و همراهیان مشهود بود .شکایت بیمار لکنت زبان از دو روز قبل بود . بیمار قادر به درست صحبت کردن نبود و فشار ذهنی زیادی برای بیان کلمات تحمل می کرد . با شرح حالی که به دست آمد ، عامل اصلی را فشار عصبی بعد از تحمل استرس و کابوس شبانه یافتم. با ارجاع به سرویس اعصاب و بعد از رد شدن آسیب های مغزی با تصویر برداری که انجام شد، هیپنوتیزم را به عنوان درمانی موثر پیشنهاد دادم.در تاریخ ا/۵/۹۰ بیمار را در حضور برادرش هیپنوتیزم نمودم و بعد از هیپنوتیزم به راحتی و روان صحبت کرد اما به علت احساس گناهی که بیمار در باره مرگ پدر داشت لکنت زبان بیمار در روز های آینده برگشت . درتاریخ ۳/۵/۹۰ بیمار با لکنت زبان خفیف تری مراجعه داشت و در حضور برادر و خواهر بیمار هیپنوتیزم شد که همراه با هیپنوآنالیز در مورد احساس ناخوشایند در مورد مرگ پدرش بود . بیمار در حین هیپنوز و بعد از آن به راحتی و سلیسی تمام صحبت کرد .در تاریخ ۷/۷/۹۰ توسط بیمار دیگری که توسط ایشان به اینجانب ارجاع شده بود اطلاع یافتم که لکنت زبان بیمار دیگر برنگشته و روان صحبت کردن بیمار ادامه دارد .
۲ ) درمان همزمان حملات پانیک و ترس از سوار شدن یه هواپیما
در تاریخ ۶/۴/۸۶ جوانی ۲۶ ساله را با تظاهرات شدید اضطراب ویزیت کردم . احساس طپش قلب شدید – بی تابی و بی قراری و دلشوره شدید و ترس از پیش آمدن اتفاقی ناگوار برای سلامتی اش و توقف فعالیت قلبش . ایشان را ۹ جلسه ویزیت کردم . او تمام اقدامات درمانی را دنبال کرده بود و هر گونه آزمایش و تصویر برداری تشخیصی را انجام داده بود . حتی خود را کاندید آنژیوگرافی قلب کرده بود که به قول خودش عمه اش او را از روی تخت آنژیو گرافی فراری داده بود . وقتی تشخیص بیماری او را حملات پانیک اعلام کردم تعجب کرد و گفت در این مدت به من تشخیص بیماریم گفته نشده بود . به او آرامش دادم و اطمینان خاطر دادم که بدون نیاز به دارو به خوبی درمان خواهد شد . درسیر درمان چهار جلسه هیپنوتیزم شد و جلسات مشاوره در بین آنها انجام می شد . ایشان با علاقه و همکاری عالی جسات درمانی را دنبال می کرد به همین دلیل پاسخ های درمانی عالی بود و حملات پانیک او تعدادش روز به روز کمتر و فاصله حملات پانیک زیادتر شد . در جلسات درمانی او مطرح کرد که از پنج سال قبل دچار ترس از پرواز شده و نمی تواند هواپیما سوار شود و این موضوع با شرایط شغلی اش ضرر مالی هنگفتی به او وارد کرده بود . هینوتیزم را برای فوبیای او به کار بردم و عالی جواب گرفتیم . او در ابتدا گفت اگر بتوانید ترس مرا از سوار شدن به پرواز های خارجی از بین ببرید ترس از سوار شدن به هواپیماهای داخلی ادامه خواهد داشت . هیپنوز او برای رهایی از ترس از پرواز در ۱۷/۲/۸۷ انجام شد . بعد از مدتی تماس تلفنی از او داشتم که گفت دکتر من چند روز قبل از سوئد برگشتم و الان بلیط پرواز برای تهران در دستم دارم ( کسی که اصلا نمی توانست وارد آژانس هواپیمایی شود یا به تهیه بلیط هواپیما فکر کند.) اکثر جلسات را به اتفاق همسرش که علاقه شدیدی به هم داشتند حضور می یافت . ارتباطشان هنوز با من ادامه دارد . صاحب دختر قشنگی شده اند و خوشبختانه خبری از حملات پانیک و ترس از پرواز نیست و شرایط شغلی خوبی را دنبال می کند .
۳ ) درمان ترس از کنفرانس دادن و صحبت کردن در جمع
در این موضوع به پرونده ها که مراجعه نمودم چندین مورد را یافتم . یک دختر ۱۹ ساله که قصد کنفرانس دانشجویی داشت با دو جلسه هیپنوتیزم توانست کنفراسش را به خوبی ارائه دهد . یک جوان ۲۱ ساله را برای کنفرانس دانشجویی آماده کردم .یک دختر ۱۷ ساله را برای زدن گیتار در کنسرت با یک جلسه هیپنوتیزم آماده نمودم که توانست با موفقیت برنامه اش را اجرا کند و چند مورد دیگر . هیپنوتیزم در این مورد بسیار کارامد عمل می کند .
۴ ) افزایش توانمندی های فردی و افزایش اعتماد به نفس
درتاریخ ۱۶/۹/۸۸ جوانی ۲۶ ساله تلفنی با من تماس گرفت و گفت برای هیپنوتیزم شدن از من کمک می خواهد و مشاوره های زیادی شده است که بی پاسخ بوده اند . وقتی به مطب مراجعه نمود لیستی را در اولین جلسه جلوم گذاشت که در خواستهای ایشان از هیپنوتیزم درمانی بود و می خواست به همه آنها برسد . او مدیر داخلی یک فروشکاه بزرگ بود ، با این همه ، لیست او اینگونه بود ( از روی لیستی با دست خط مراجع که در پرونده موجود است ) ؛ اولویت اول : اعتماد به نفس – اولویت دوم : رفع استرس و دلهره – اولویت سوم : حافظه ای قوی – اولویت چهارم : قدرت تکلم – اولویت پنجم : خلاقیت – اولویت ششم : تمرکز حواس – اولویت هفتم : کسب انرژی و حوصله – اولویت هشتم : خجالتی بودن . جلسات درمانی او شروع شد اما هیپنوتیزم نشد و هر جلسه می پرسید کی هیپنوتیزم می شوم . بعد از آنالیز مسائل مراجع ، جلسات هیپنوتیزم وی شروع شد . در ۲۶/۱۰/۸۸ هیپنوتیزم شد . سوژه ، هیپنوتیزم پذیری عالی داشت . جلسات هپنوزهای او پی در پی انجام می شد و پاسخ های درمانی و تغییر حالات او و اثرات آن در محیط زندگی و شغلی او به گزارش خودش و تایید اطرافیانش کاملا محسوس بود . او هنوز مرا به عنوان مشاور فردی و خانوادگی اش می بیند . در یکی از هیپنوزها خصوصیات زن مورد علاقه اش را بیان کرد و تلقینات هیپنوزی در راستای رسیدن به همسر مورد دلخواهش انجام شد . با خانمی که ازدواجش به ثمر رسید در جلسه ای حضور داشتند و لیست خصوصیات همسر دلخواهش را که در هیپنوز گفته بود ، مرور کردیم و تمام آنها در آن خانم دیده می شد . در حال حاضر در مورد این جوان می شود گفت به تمام اولویت هایش رسیده است . او از بهار امسال یک فروشگاه بزرگ پروتئینی را راه اندازی کرده است و حدود ۱۰ نفر را به کار گرفته است ( با اجازه ای که از خودشان گرفتم – مشهد – نبش آبکوه ۱۳ – پروتئین پاژ ) . جهت تبریک به فروشگاهش رفتم .از آنهمه خلاقیت ، مدیریت ، اعتماد به نفس و… لذت بردم و به او گفتم عجب عالی جواب گرفتیم و او خندید . چون در تمام مراحل تصمیم گیری ها و رفع چالشها در جهت افتتاح آن فروشگاه همراهش بودم . در وبلاگم اخیرا بازدیدی داشته و در نظری که برایم نوشته بود فقط این جمله را نوشته است ؛ هیپنوتیزم معجزه می کند ….
۵ ) درمان حملات پانیک
در تاریخ ۲۱/۶/۸۶ در پایان کشیک عصر ، جوانی ۱۹ ساله را در بیمارستان ویزیت کردم . پدر و مادری بسیار نگران و آشفته او را همراهی می کردند . جوان در روی برانکارد با بی تابی زیاد ، بی قراری ، طپش قلب و احساس در حال مردن از پزشک معالجش کمک می خواست و پدر و مادر ، نگران تر از بیمارشان مدام از من کمک می خواستند که پسرشان را نجات دهم . می گفتند که این حالات با فواصل کوتاه در ساعات مختلف شبانه روز تکرار می شود و کارشان مراجعه به درمانگاهها و بیمارستانهای سطح شهر می باشد و همینطور مراجعه به پزشکان مختلف و تجویز داروهای اعصاب و عدم دریافت پاسخ مورد انتظار را گزارش می دادند . اقدام درمانی لازم را انجام دادم و هیپنوتیزم را پیشنهاد دادم . اظهار کردند که این شیوه درمانی را نمی شناسند و تا حالا از پزشکان دیگر این روش درمانی را نشنیده بودند اما گغتند اگر به درمان پسرشان منجر می شود با کمال میل استقبال می کنند و درمان دارویی را نمی خواستند ادامه دهند . در اولین جلسه هیپنوتیزم ، هیپنوزپذیری او را عالی دیدم . جلسات ادامه یافت و با افزایش بینش او نسبت به زندگی و تغییر نگرش هایش در هیپنوآنالیزها و جلسات مشاوره حال او بسیار خوب شد و سربازیش را ادامه داد ( حملات پانیک و ترسهایش باعث شده بود سربازی را نیمه تمام بگذارد ) کاری را مشغول شد و ازدواج کرد . از آنزمان خانواده اش با من در ارتباط می باشد و بارها ضمن تشکر بیان کرده اند که جوانشان دوباره به زندگی برگشته است .
۶ ) نجات یک زندگی زناشویی
موارد زیادی به اینجانب به عنوان هیپنوتبزور مراجعه می کنند که درخواست های گوناگونی دارند و پاسخگویی به همه این موارد گاه میسر نمی باشد. اما یک درخواست از اینجانب در باره رفع یک سوئ تفاهم انجام شد که به لطف الهی منجر به نجات یک زندگی گردید . مردی بعد از ۱۷ سال زندگی مشترک و دارای دو فرزند به همسر خود در باره صحبت هایی که در دوران عقد بین شان رد و بدل شده بود و اینکه به چه دلیل این حرفها بیان شده و با این نتیجه گیری که حتما رابطه ای مطرح بوده به همسر خود بد بین شده بود در صورتیکه پاکدامنی این خانم بر وی در طول زندگی ۱۷ ساله کاملا مسجل شده بود . با جلسات مشاوره ای که با حضور هر دو انجام شد اشتباه فکری این مرد محترم بر وی ثابت شد ولی نمی توانست قبول کند . به درمانگران متعدد دیگری نیز در این فاصله مراجعه و جواب مشابه مرا دریافت کرده بود . تا اینکه در دو جلسه هیپنو آنالیز که در خلسه بسیار عمیق انجام شد و با تکنیک های تصدیق خلسه که برای همسر ایشان که در اتاق حضور داشتند این مسئله به اثبات رسید . سوژه به ۱۷ سال قبل و به فضای آن سوئ تفاهم برده شد و با شنیدن و ضبط صحبت های سوژه همسر وی به آرامش رسید و با ابراز عذرخواهی از همسر از درخواست طلاق خود انصراف داد .
۷ ) وقوع معجزه با هیپنوتیزم
چند روز قبل پیامکی از یکی از بیمارانم دریافت کردم : سلام خوب هستین . من خوب شدم.خیلی حالم خوبه . خدا کنه همینطور ادامه داشته باشه. خیلی ازتون ممنونم .
چند ساعت بعد پیامک دیگری داد : باورتون میشه الان نزدیک ۱۰ ساله که تا میخام کتابی درسی و غیر درسی یا حتی روزنامه یا مجله ای مطالعه کنم بعد از دو سه دقیقه فورا دستم تو موهام میرفت و موهامو میکندم به خاطر همین موضوع نتونستم برای کنکور بخونم و موفق بشم اما حالا انگار معجزه شده چون میتونم یه کتابو یا روزنامه رو با خیال راحت تا آخرش بخونم .
این بیمار دختری ۲۳ ساله از روستاهای اطراف یکی از شهرهای خراسان شمالیه. از چندین سال قبل مبتلا به عادت کندن مو داشت و تحت درمانهای دارویی متفاوت قرار گرفته بود که جز عوارض دارویی چیزی عایدش نشده بود . در معاینه جای خالی زیادی در ناحیه بالا و جلو سرش دیده می شد و مجبور به استفاده از کلاه گیس شده بود و در منزل همیشه روسری به سر داشت و ارتباطات و ازدواجش تحت الشعاع قرار گرفته بود. تحت هیپنوتیزم درمانی که فرار گرفت پاسخ مثبتی به روایت خودش به شرح فوق حاصل شد.و تصمیم گرفته است دیگر موهایش را ماشین نکند و شاهد موهای بلند و پر پشت خود باشد .
همزمان یک دختر ۱۹ ساله از یکی از شهرستانهای خراسان مرکزی با همین شکایت تحت هیپنوتیزم درمانی می باشد که در فاصله جلسات موکندن وی تکرار نشده است . در معاینه برای رهایی از عادت کندن مو موهایش را ماشین کرده بود و کلاه گیس به سر داشت . وی سالها تخت درمان دارویی و حتی در ۲ سال به طور متوسط هفته ای ۲ جلسه تحت درمان طب سوزنی بوده اما پاسخی دریافت نکرده بود اما به گفته خودش و پدر و مادرش در طی درمان هیپنوتیزمی پاسخ خوبی گرفته است .
۸ ) درمان موفق جوانی مبتلا به حمله پانیک
چند روز قبل خانواده ای نگران مطبم آمدند.پدر-مادر-دختری ۱۴ساله و جوانی مضطرب با چهره ای نگران و گریان و بیقراری نسبی.از شهرستان های خراسان رضوی آمده بودند.گزارش می دادند که از یک سال قبل مسائل پسرشان که ۲۲ ساله و دانشجو بود شروع شده است و عملکرد تحصیلی و زندگی معمولی او را تحت الشعاع قرار داده است و خانواده و خودش می خواستند که زودتر از این وضعیت رهایی یابند. در این مدت مراجعاتی به همکارانم داشتند و داروهایی تجویز شده بود که پاسخ نگرفته بود.در شرح حال گیری و مصاحبه متوجه تظاهرات پانیک در وی شدم و با بررسی علایم آن با بیمار تمام آنها توسط بیمار تایید شد.حوصله انجام تست و یا پاسخ به پرسشنامه ای را نداشت و فقفط می گفت من خوب میشم؟ این حالت من خطرناک نیست ؟و …. با توجه به وضعیت بیمار و اینکه از شهرستان آمده بودند وقت بعدی را با تقاضا از بیمار دیگرم کنسل کرده و به او اختصاص دادم .در یک هیپنوتیزم او را قرار دادم و با تعیین وقت بعدی مرخص شد.دیشب دوباره او را دیدم و خوشحال و خندان بود و رضایت را در چهره او و خانواده اش می دیدم و گفت در این روزها حالش خیلی خوب بوده و بیقراری و نگرانیش کلا برطرف شده است و اینکه خانوده پرسیدند چه اتفاقی افتاده است و شما چه کار کردید؟ و اینکه اطرافیان موارد دیگری را برای درمان با هیپنوتیزم سفارش کرده بودند که از من سوال کنند که خودش و مادرش مشتاق پاسخ به این سوالات بودند.در این جلسه هم هیپنوتیزم موفق دیگری انجام شد که حس عالی را در خود تجربه کرد و وقتی از اتاق بیرون می رفت برگشت و با چهره ای خوشحال و خندان به من گفت دکتر خیلی دوستت دارم . این بهترین حق الزحمه ای است که در پاسخ به درمانم میگیرم.
۹ ) درمان ناتوانی جنسی
مردی ۴۱ ساله در ۲/۳/۹۲ مراجعه نمود. تحصیلات وی لیسانس. فردی مذهبی . دارای همسری ۳۳ ساله با تحصیلات لیسانس بود . ۸ سال از زندگی مشترک وی می گذشت . بدون فرزند .شکایت مراجع عدم موفقیت در روابط جنسی زناشویی در طول ۸ سال زندگی مشترک بود طوری که همسرش هنوز باکره بود . درمانهای متفاوت و متعددی را طی کرده بود و مشاوره های مختلف و متعددی را پشت سر گذاشته بود اما از درمان های دارویی و مشاوره ای پاسخ نگرفته بود . در نهایت همسرش درخواست جدایی کرده بود . با مراجعه به دادگاه مشاور دادگاه از همسر وی فرصتی تقاضا نموده و به مراجع پیشنهاد تجربه هیپنوتیزم درمانی را برای پیگیری درمانش می نماید . مراجع در جلسه اول حضور یافت و اصلا حوصله بررسی مسئله و جستجوی بیشتر را نداشت و فقط هیپنوتیزم را به دلیل زمان کمی که در اختیار دارد و زندگیش در خطر است طلب می نمود . به همکاران دیگری مراجعه و آنها مجددا وی را به اینجانب ارجاع دادند . از جلسه دوم هیپنوتیزم شروع شد و بازتاب آن در وی عالی بود و با تلفن گزارشاتی فراتر از انتظار درمانی می داد . جلسات هیپنوتیزم با شرطی سازی های لازم طراحی و انجام شد و بعد از هر جلسه موفقیت بیشتری گزارش شد . تا اینکه بعد از جلسه چهارم هیپنوتیزم ایشان گزارش رابطه جنسی موفق را دادند و این توانایی وی در تجربه های مکرر دیگر گزارش شد و توانایی وی تثبیت شده بود طوری که در مراجعه به متخصص ارولوژی که تحت درمان وی بود موجب تعجب ایشان شده و نحوه درمان را جستجو کرده بود . مراجع در جلسه آخر با خوشحالی و جعبه شیرینی در مطب حاضر شد و مراتب قدر دانی خودش و همسرش را اعلام نمود . وقتی به او گفتم گزارش موفقیت درمانی او را در سایت می خواهم بگذارم یادداشتی را با خط خود نوشت که به شرح زیر می باشد و در پرونده مراجع بایگانی شده است :
لازم به ذگر است این زوج بعد از حدود ده سال ، توانستند تجربه فرزند دار شدن را تجربه کنند و الان دارای یک فرزند دختر می باشند .
بسمه تعالی
با اتکال به خداوند متعال و با امید به زندگی بهتر و دستاوردی نوین در راه رسیدن به زندگی متعالی همراه با غلم پزشکی روز و با علم هیپنوتیزم درمانی توانستم بعد از ۸ سال ناامید از زندگی به امیدی روشن و آینده ای سبز برگردم و خدا را شاکرم و هرقدر خدا را شاکر باشم باز هم کم شکر کردم از این همه امیدواری که به من داده است و توانستم به موفقیت های چشمگیری برسم و از زحمات جناب دکتر روحانی سپاسگزاری می نمایم که توانستم به اینچنین موفقیت های بزرگی دست یابم .
با تشکر
ف . م .