درمان مبتی بر پذیرش و تعهد ( اکت )
تمام رویکردهای روانشناسانه یک نگاه تکاملی به انسان دارند و انسان در کل به دنبال سازگاری می باشد . در این مسیر ، قدرت سازگاری و انعطاف پذیری لازم است . بر اثر تثبیت ، در جایی از مسیر تکامل، سازگاری مختل می شود . وقتی یک نیاز تثبیت شده در کودکی را مثلاٌ در ۴۰ سالگی بیاوریم و تکرار کنیم اختلال شخصیت پیش می آید . تکامل در زندگی فرد باید انعطاف داشته باشد تا بتواند به سازگاری برسد . عاملی که باعث عدم سازگاری می شود یک نوع خشکی و عدم انعطاف پذیری است، مثل ایجاد طرحواره ها ، زمانی که سازگاری ما مختل می شود ، علامت دار می شویم ، مثلاٌ دچار اضطراب می شویم. مکانیسمهای دفاعی، برای افزایش سازگاری به کمک آدم آمده اند . نقش روان درمانی کمک به انعطاف پذیری و افزایش سازگاری و روغن کاری و روان کاری است و می خواهد انسان را از قالبی عمل کردن خارج کند . چیزهای قالبی، قالبی بودنشان آسیب است و محتوایشان آسیب زا نیست. مثل فیکس شدن ، یعنی یک رفتار قدیمی را مدام تکرار کردن ، مثل طرحواره ها . مفهوم طرحواره یعنی ثابت ، خشک و محکم تفکر و عمل کردن . هرجا انعطاف کم شود اختلال عملکرد ایجاد می شود.
طرحواره ها چند خاصیت دارند :
۱ ) طرحواره ها اثر وکیوم دارند . یعنی تحریک شدن طرحواره اش را جذب می کند و شرایط آن را برای خودش پیدا می کند .
۲ ) طرحواره ها اثر ایلوسیو برای فرد می آورند . یعنی مسائل را تحریف می کنند و می گردد تا تایید طرحواره اش را بگیرد .
۳ ) طرحواره ها میل به تایید و تثبیت خود دارند . یعنی واقعیت از نظر من آن چیزی است که طرحواره می گوید.
در مدل های رفتاری – شناختی ، شناخت ها به این خاطر ایجاد می شوند که قدرت سازگاری را بالا ببرند . در شناخت درمانی تفکرها ، یادگیری هستند . یعنی یک نوع شناخت، بر اثر رفتارهای دیگران و والدین یادگیری می شود . در آینده ، همین نوع تفکر را در مراحل دیگر زندگی هم می خواهد به همان شکل قالبی عمل کند . در این حالت، دچار اضطراب می شود چون شرایط را نمی تواند کنترل کند .
انسان گراها ، تکامل را در تکامل نیازها می دانند و کمال انسان کمال نیازهایش است . راجرز می گوید به کودک توجه نامشروط داشته باشید . اگر توجه مشروط داشته باشید آنکه تو می خواهی بار می آید نه آنکه خودش باشد و در بزرگتری و آینده، می خواهد همه را راضی کند .
موج سوم روان درمانی ، بافتاری است و یک فراشناخت ایجاد می شود . گستره ذهن ما فراتر از وجود خودمان است . ما در فضایی زندگی می کنیم که بخشی از محرک ها بدنی و بخشی محیطی است . حتی دستگاه گوارش ، دستگاه قلبی عروقی و هر سلول بدن ، ذهن است . در تمام مدل های روان درمانی ، می خواهیم فرد ازcontext گیر کرده و غرق شده و آلوده رها شود. هرچه می خواهیم محتویات را تغییر دهیم باز محتوی جدید پیش می آید . ما باید کاری کنیم که از محتوی رها شویم و رها شدن از محتوی دردناک است . ما اگر طبق context زندگی کنیم راحت هستیم اما اگر خلاف context عمل کنیم باید درد بکشیم مثلاٌ اگر بخواهیم پرخاشگری نکنیم باید خشم را بپذیریم . وقتی بپذیریم و تجربه کنیم و فرصت عبور دهیم خشم می خوابد و می شود وارستگی . تجربه کردن و فرصت عبور دادن درACT می شود پذیرش .
برای موفقیت در ACT باید به context خودمان هوشیار باشیم یعنی به حس های بدنی ، احساسات ( تجربه درونی است و باید در مورد آن صحبت کنیم )، هیجانات ( غلیان و بار دارد و دارای تحرکات و علائم و نمود بیرونی است ) و به افکار خود ذهن آگاهی داشته باشیم . همچنین باید context را پذیرش کنیم . پذیرش یعنی تجربه بعلاوه عمل متعهدانه .
۶ هسته فرآیند درمانی در ACT :
- پذیرش
- گسلش
- خویشتن به عنوان زمینه
- تماس با زمان حال
- ارزش ها
- عمل متعهدانه
پذیرش :
هدف کلی ACT افزایش انعطاف پذیری روان و همچنین توانایی تماس هر چه کامل تر با لحظه کنونی و تغییر رفتار به منظور به خدمت گرفتن ارزش ها می باشد . هدف ACT پذیرش و حرکت به سمت ارزشهاست . ارزشها مثل قطب نما می ماند ، مثل یک فانوس دریایی است . انعطاف پذیری روانی از طریق ۶ هسته فوق ساخته و تثبیت می شود و هر کدام از این هسته ها یک مهارت روانشناختی محسوب می گردند . رابطه بین پذیرش و تغییر یک مفهوم محوری در بحث های رایج روان درمانی است . پذیرش شامل تجربه رویدادها به طور کامل و عاری از دفاع همانگونه که هستند می باشد. پذیرش ، مهمترین عاملی است که باعث شفقت آدمها می شود. شفقت، یعنی رساندن خود به مرحله پذیرش و درد ناشی از خود را تجربه کردن یا درد ناشی از آدم دیگر را تجربه کردن و آن آدم را دور نینداختن .
گسلش :
مشکل، محتوای افکار به خودی خود نمی باشد بلکه عملکرد آنها که باعث تنظیم اجتناب تجربه ای می شود ، مشکل ساز می باشد. هدف ACT تغییر کنش های افکار از طریق دستکاری ساختار کلامی می باشد. در تمرینات گسلش، مداخلات شناختی هستند که به طور بالینی مراجع را جهت تغییر روابط خود با افکار و سایر تجربیات درونی ترغیب می سازد به گونه ای که او بتواند آنها را به عنوان رویدادهای ذهنی که در پس یکدیگر در حرکت هستند بنگرد .
خویشتن به عنوان زمینه و خود به عنوان ساختار ( حس تعالی خود ) :
یکی از اهداف ACT ایجاد و تقویت یک چشم انداز جدید از خود و حس تعالی خود است . حس تعالی خود، مورد بحث قرار گرفته و هدف آن کسب چشم انداز ” اینجا و اکنون ” در مقابل ” آنجا و سپس ” می باشد . مساله ای که در اینجا اهمیت دارد این است که تعلق به خود به طور کلامی ساختار یافته است و افراد دچار مشکلات اضطراب ، غالباٌ در مورد اضطراب خود به گونه ای صحبت می کنند که این اضطراب چیزی نیست که آنها تجربه می کنند بلکه چیزی است که هستند . این گرایش فکری می تواند انعطاف پذیری روانی شناختی را کاهش دهد .
تماس با زمان حال :
یعنی ذهن آگاهی داشتن به مفهوم درست آن .
ارزش ها :
ارزش ها ، حوزه هایی از زندگی افراد هستند که برایشان مهم است و اهمیت دارد و فرد از آنها مراقبت می کند و به نوبه خود باعث هدف گزینی و افزایش رفتارهای خاص می شود .
عمل متعهدانه :
ACT به حرف نیست به عمل است یعنی باید یک کاری کرد . عمل متعهدانه ، یک الگوی رفتاری ساختار یافته است که توسط ارزش ها تنظیم می شود . تعهدات درACT شامل تعریف اهداف در حیطه های خاصی است که مطابق با ارزش های فرد هستند و سپس با عمل به آن ارزش هاست که می توانند موانع روان شناختی قابل پذیرش را شناسایی کنند .
- جهت انجام مشاوره ، روان درمانی ، هیپنوتیزم درمانی و آموزش خودهیپنوتیزم توسط دکتر سعادت الله روحانی از راههای ارتباطی زیر می توانیدکمک بگیرید :
- تلفن های تماس با ما ( مشهد ) :
- ۳۶۰۶۰۸۶۹
- ۳۶۰۸۷۳۱۵
- ۰۹۱۵۳۱۴۸۰۰۵
- ۰۹۱۵۰۰۱۸۰۰۵
- آدرس کانال ما در تلگرام :
- ravanshenasiebehroozi@
- آدرس سایت ما :
- www.hypnosrohani.ir
- آدرس ما در اینستاگرام :
- dr.saadatallahrohani