افرادی که هیپنوتیزم می شوند ، هر کس تجربه منحصر به فردی را تجربه می کند . حالت مشابه یکسان در همه ، یک حالت ریلکسی ذهنی و جسمی و تجربه آرامشی زیبا و دلنشین ، می باشد . اما حالات خاص و فردی تجربه شده برای هر کس متفاوت است .
قبلا از خانمی ۳۶ ساله که توسط هیپنوتیزم ، ترسش از دندانپزشکی از بین رفت و چند جلسه دندانپزشکی را بدون هراس گذراند ، در موارد موفق هیپنوتیزمی صحبت کرده بودم . ایشان دوباره با هدف درمانی دیگر ( رهایی از اضطراب و حملات پانیک ) ، هیپنوتیزم شدند . نوشته ای از ایشان در باره احساسات بعد از هیپنوتیزم که برای اینجانب آوردند را برای شما آورده ام .
از هیپنوتیزم تا اوج آسمانها
بعد از پشت سر گذاشتن دومین جلسه هیپنوتیزم عالی توسط پزشک محترم و حاذق آقای دکتر سعادت الله روحانی آن چنان سبکبال و رها شده بودم که انگار در آسمان پرواز می کنم به نظرم این چند روز به آدم فرازمینی شبیه تر بودم.اشکهایم به مدت دو روز بی اختیار می ریخت، شاید این قلبهای نازک کوچکم بود که از فشار شوق و آرامش فوران می کرد.قلبم به شدت تحت کشش بود احساس می کردم دهلیز و بطنم پر از عشق و محبت است اما باز هم با فشار زیاد هنوز عشق الهی را در درون قلبم هدایت می کنند.
در کوچه پس کوچه هامحله مان در پارکها با یک عینک آفتابی بزرگی که بر چشم داشتم (که مبادا کسی اشکهایم ببیند ) قدم میزدم و همچنان اشکهای شوق و دوست داشتنی صورتم را نوازش می کرد. خدایا چه شده است نمی دانم نمی دانم….با این همه احساس خوب و قشنگ ودلپذیر چه کنم این همه عشقی که تو به من دادی نثار که کنم بیشتر از ظرفیت من است. خدایا من تو را میبینم خدای متشکرم که تو هم پس از تحمل سالها حملات پانیک ،اضطراب شدید و فوبیا مرا را دیدی . اما من از حکمت و تدبیراندیشی تو بی خبرم بی خبر.
پس از گذراندن لحظات دوست داشتنی،ناباورانه به دنبال چاره گشتم ،ترکیدن این بغض زیبا چگونه باید صورت بگیرد،این موهبت الهی را باید در جای درست آن استفاده کنم.
من که سالهای زیادی آرزو داشتم خداوند توفیقی و فرصتی به من بدهدکه بتوانم با توجه رشته تحصیلی ام در مراکز بهزیستی کار کنم شاید این لحظه همان بودکه به دنبالش می گشتم. کاری که به خاطر اضطراب شدید و ترس و فوبیایی ودر نهایت حملات پانیک که داشتم همیشه از انجام آن طفره می رفتم . اما الان بهترین و زیبا ترین لحظات زندگی منبود شیرینی این دقایق را با تمام وجودم حس می کردم .شبیه فرشته ای شده بودم و می توانستم بالهایم که مملو ازعشق الهی است بگشایم وچتری برای کودکان و معصومان باشم.
پس از مشورت با همسرم که همیشه مشوق و یاریگر و بهانه زندگی من است به سوی بهشت پر کشیدم خداوند در اوج دوست داشتن من، دستم را گرفت و مرا به جایی برد که تعداد زیادی کودک خواستار دست نوازشگر و آغوش گرم مادران شان هستند.
با اینکه طبق قوانین جدید به کارگیری نیرو های افتخاری ممنوع است اما مدیریت این مرکز تاب تحمل مخالفت با خواسته مرا نداشت مرا به بخش پرستاری معرفی کرد و قرار شد پس از طی مراحل اداری مشغول به کار( نرسینگ ) شوم.
البته تمام این آثار هیپنو تیزم برایم ثابت خواهد ماند حال می دانم چگونه ذهنم را هدایت کنم کتابهایی که آقای دکتر معرفی کردند به دقت مطالعه میکنم و نت بر می دارم البته بعد از هییپنوز بسیار عالی و موثر اولم باز خدا موهبت بزرگی نصیبم کرد که در فرصتی دیگر خواهم گفت.
در جمله و عبارت نمی توانم از آقای دکتر سعادت الله روحانی تشکر کنم فقط میتوانم این دعا در حق شان کنم . که ؛ انشاالله چنان موهبت الهی نصیب شما گردد که در باور هیچ کس نگنجد.